رابطه امریکا با جهان اسلام
لشکر علی بشر دوست
دیدگاه امریکا درباره جهان اسلام، دیدگاه ویژه یی بوده و به این منظور به بررسی نوع و چگونگی رابطه امریکا با كشورهای اسلامی میپردازیم. در این جا موضوعات زیر را مورد توجه قرار میدهیم:
1. اهمیت خاورمیانه و جهان اسلام برای امریکا.
2. هدف امریکا از نفوذ در خاورمیانه و كشورهای اسلامی.
اهمیت خاورمیانه و جهان اسلام برای امریکا
منطقه خاورمیانه از چند جهت دارای اهمیت است كه باعث شده تا در طول دهههای گذشته مورد توجه باشد و آنها عبارتنداز:
1. مركزیت دنیای اسلام: مقدسترین اماكن اسلامی، قبله گاه مسلمان های جهان، عالیترین مراكز آموزش اسلامی همراه با جمعیت مسلمان كشورها در این ناحیه قرار دارد. بهعلاوه، خاورمیانه موطن اصلی دو دین بزرگ یعنی یهود و مسیحیت میباشد.
2. اهمیت نظامی و راهبردی: منطقه خاورمیانه از دیر باز در صحنه جهانی از اهمیت ویژه برخوردار است. این منطقه بر سر راه اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا قراردارد و همین امر باعث اهمیت زیاد سیاسی ـ نظامی این منطقه است.
3. اهمیت اقتصادی: منطقه خاورمیانه از دو جنبه دارای اهمیت اقتصادیمیباشد:
الف: از نظر صادرات نفت: اكثر كشورهای خاورمیانه نفت خیز بوده و صادركننده این ماده خام میباشند و از سوی دیگر كشورهای صنعتی و پیشرفته نیازمند این ماده حیاتی برای منابع خود هستند.
ب. از نظر بازار واردات: در آمدی كه از راه صادرات نفت به كشورهای خاورمیانه میرسد اغلب به كشورهای صنعتی باز میگردد. بهعبارت دیگر، اكثر كشورهای این منطقه مشتریان مطمین و بازارهای خوبی برای كشورهای صنعتی می باشند.
بنابراین، باید گفت كه جدا از اهمیت جغرافیایی- سیاسی منطقه خاورمیانه، با داشتن بیش از 70 درصد ذخایر نفتی و بیش از 25 درصد ذخایر جهانی گاز طبیعی، خاورمیانه را به گونه ی عام و خلیج فارس را به گونه ی ویژه، تبدیل به مركز ثقل رقابت قدرتهای بزرگ صنعتی جهان نمودهاست. از طرفی، تمام شواهد دلالت بر این دارد كه امریکا بزرگترین وثروت مند ترین قدرت خارجی حاضر در این منطقه از جهان است. این درشرایطی است كه تقریبن تمامی قدرتهای صنعتی جهان در بازی پیچیده رقابتهای جهانی، نیاز به حضور و داشتن نفوذ در این منطقه حساس جهان را احساس میكنند. به عبارت دیگر: "میتوان انتظار داشت كه تركیب قدرت درمنطقه خاورمیانه، آیینه تركیب قدرت جهانی در نظم نوین جهانی خواهد بود".
در دیپلماسی روابط خارجی و رابطه بین كشورهای خاورمیانه با امریکا، بین سران امریکا اصلی بنام "اصل كارتر" وجود دارد كه آشكا را به تمایل امریکا به سلطه بر این منطقه اذعان دارد و آن این است كه:
هر تلاشی از سوی هر قدرت خارجی برای كسب سلطه بر منطقه خاورمیانه صورت گیرد، تجاوز به منافع حیاتی امریکا تلقی خواهد شد و امریکا با استفاده از كلیه وسایل لازم، از جمله با استفاده از نیروی نظامی، در مقابل چنین تجاوزی خواهد ایستاد.
امریکا، خاورمیانه را یكی از مهم ترین مناطق و در واقع مهم ترین منطقه راهبردی جهان تلقی میكند. چرا كه خاورمیانه در طول قرون همواره یكی از مهم ترین راههای تجارت و مواصلات و محل رفت و آمد كشورهای غربی به امپراتوریها و مستعمرههای شان در منطقه و در شرق دور و نزدیك محسوب میشده است. همچنین، خاورمیانه دارای منابع و ذخایر بزرگ نفت و گاز است كه در دهه های اخیر موجب سرا زیر شدن دلارهای نفتی به منطقه شده و به تجارت و اقتصاد امریکا رونق بخشیده است. لازم به ذكر است كه نفت علاوه بر آن كه به خودی خود به عنوان یك ماده حیاتی برای تامین انرژی دارای اهمیت است، سودهای كلانی را نیز از طریق عملیات فنی وسرمایهگذاریهای متنوع و متعدد در زمینه صنایع نفتی نصیب امریکا كرده و میكند. به گونه ی نمونه میتوان ذكر كرد كه در سال 1980، کارخانه های نفتی فعال در عربستان سعودی، كویت و امارات در حدود 92/1 میلیارد دلار و درسال 1981 در حدود 05/2 میلیارد دلار را به امریکا، ناشی ازسرمایهگذاریهای انجام شده توسط آن كشور، برگرداندهاند.
همان گونه كه ذكر شد نفت اعراب و فعالیتها و صنایع مربوط به آن تنها سود یا تنها منبع تامین سودهای سرشار امریکا از كشورهای عربی در خاورمیانه نیست، زیرا با افزایش درآمدهای اعراب، منطقه خاورمیانه تبدیل به بازاری مهم و بسیار فعال برای صادرات و خدمات امریکایی میشود. همچنین، سرمایه گذاری در كشورهای عربی و نیز صادرات كالاها و خدمات به این كشورها باعث رونق اقتصاد داخلی كشور امریکا نیز شده و زمینه را برای اشتغال زایی در این كشور گسترانیده است. بهعنوان مثال باید بیان داشت كه:
ارزش صادرات امریکا به كشورهای عرب خلیج فارس از 65/7 میلیارد دلار در سال 1980 به 07/11 میلیارد دلار در سال 1982 افزایش یافت. این امر در حالی است كه بازارهای خاورمیانه 10 درصد از كالاهای صادراتی امریکا را در دهه 1980 وارد میكردهاند .... بر اساس بر آورد وزارت بازرگانی امریکا، هر یك میلیارد دلار صادرات، رقمی در حدود 25 تا 30هزار شغل ایجاد میكند.
اگر حجم صادرات زیاد به كشورهای عربی و بالا رفتن سطح اشتغال وهمچنین حصول سودهای كلان ناشی از سرمایه گذاری در صنایع نفتی را برای امریکا یك روی سكه بدانیم، آن سوی سكه نیز آن است كه در آمد های هنگفتی از بابت جذب نقدینهها و دلارهای نفتی اعراب در بانك های داخلی امریکا نصیب این كشور میشود، چرا كه حجم عظیمی از پول نقد اعراب، به صورتهای مختلفی در امریکا و بانكهای این كشور وجود داشته و دارد و چه استفاده هایی كه از این پولها نمیشود.
داشتن اقتصاد تك محصولی ـ كه مضرات آن در بخشهای قبلی بیان شد، به همراه گسترش صنایع مونتاژ باعث شده كه ثروت كشورهای نفت خیزاسلامی به غارت رفته و از نظر سیاسی و اقتصادی سبب وابستگی هر چه بیش تر آنها گردد. ثروت بی حساب كشورهای عربی، امریکا و دیگركشورهای صنعتی پیشرفته را بی تاب كرده و میكند و این امر باعث شده كه یین كشورها مورد توجه واقع شوند.
امریکا و دیگر كشورهای صنعتی، گردانندگان دست نشانده و سرانبسیاری از كشورهای نفت خیز خاورمیانه را واداشت تا در صنایع، معادن وبانك های ورشكسته اروپا و امریکا سرمایه گذاری كنند، سهام بخرند، در اروپا و امریکا پولهای كلان خود را تبدیل به زمین، خانه، مزرعه، باغ و حتا فروشگاههای نفت و پمپ بنزین نمایند. آمار نشان میدهد تنها در سال 1977كشورهای عربی 120 میلیارد دلار در بانكهای اروپا و امریکا ذخیره پولی داشتند؛ به گونه ی كه عربستان 86 میلیارد دلار، كویت 31 میلیارد دلار و نیزشیخ نشینهای خلیج فارس 16 میلیارد دلار و كشورهای دیگر نفتی هر یك بین 2 تا 5 میلیارد دلار در این بانكها پول ذخیره داشته اند. بنابراین سرمایههای كشورهای نفت خیز عربی در اروپا و كانادا و امریکا وسیله یی برای نجات سرمایه داری از بحرانهای احتمالی می شده است.
هدف امریکا از نفوذ در خاورمیانه و كشورهای اسلامی
هدف امریکا از حضور و سرمایه گذاری در منطقه خاورمیانه چیست؟ امریکا نه تنها نفت ارزان كشورهای نفت خیز مسلمان را غارت میكند و كالاهای مورد نیاز آنان را به 2 تا 3 برابر قیمت به آن ها می فروشد، بلكه می كوشد به دست خود این كشورها را با پول و سرمایه آنها و با نیروی انسانی آنها، موقعیت خویش را تحكیم كند؛ ایجاد انواع پایگاههای نظامی دركشورهای نفت خیز، تبدیل كردن بعضی از كشورها به ژاندارمی منطقه درگذشته و استفاده از نیروهای نظامی این كشورها برای سركوب كشورهای منطقه، از جمله استراتژیهای اتخاذ شده امریکا در منطقهخاورمیانه بوده است.
امام خمینی؛ در بیانات مختلفی، كشورهای عربی و نفتخیز را سرزنش كرده و مورد نكوهش قرار داده است؛ ایشان در بیانی فرمودهاند:
در واقع این ثروتهای خدادادی كه بایستی موجب ترقی، تعالی و پیشرفتساكنین منطقه شده و آنان را بی نیاز سازد، موجب اسارت و بدبختی آنهاشده است. همچنین، خطاب به كشورهای اسلامی نموده: شما هر چه میخواهید نماز بخوانید؛ آنها نفت شما را می خواهند، به نماز شما چكار دارند؛ آنها معادن شما را می خواهند؛ می خواهند كشورهای ما، بازار فروش كالاهای آنها باشد و به همین جهت حكومتهای دست نشانده آن ها از صنعتی شدن و پیشرفت ما جلوگیری میكنند و یا این كه صنایع وابسته و مونتاژ تاسیس میكنند.
به گونه یی كلی اگر بخواهیم منافع امریکا را در خاورمیانه بر شمریم، میتوان آنها را در چند عنوان كلی زیر خلاصه كرد:
1. برقراری صلح در منطقه و دخالت در منازعات منطقه یی، چرا كه اینمساله به نفع امریکا میباشد.
2.تامین و تضمین انتقال مستمر و بدون انقطاع و یا تهدید به انقطاع نفت خاورمیانه با قیمتی نازل به امریکا و متحدان غربی، چرا كه این امر تضمین منافع امریکا بوده و برای سلامت صنایع و اقتصاد و تامین نیازهای امریکا لازم و حیاتی میباشد.
3. حمایت از موجودیت، بقا و امنیت اسراییل بهعنوان یك سرزمین یهودی و پایگاه نظامی در منطقه. امریکا خواهان حضور و سلطه دایم داشتن در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است و از اسراییل به خوبی برای دستیابی بهمین هدف استفاده میكند. از اعطای هر گونه كمك مستقیم و غیر مستقیم مالی و تبلیغاتی به اسراییل دریغ نمی كند و با به رسمیت شناختن این كشور به طور تلویحی به كشورهای این منطقه حضور و تسلط خود را گوش زد میكند.
در طول سالهای 1986 ـ 1985 هر ساله در حدود 3 میلیارد دلار كمك از طرف امریکا به اسراییل میشد؛ یعنی به گونه ی میانگین سالیانه در حدود 700 دلار كمك اقتصادی از طرف امریکا در اختیار هر فرد اسراییلی قرارمیگیرد و این اعانات علاوه بر كمك هایی است كه از منابع خاص به اسراییل اعطا میشده است. اسراییل از سال 1967 تا سال 1992 در مجموع بیش از 77 میلیارد دلار از امریکا كمك گرفته است. در واقع اسراییل بیش تر از كل تولید نا خالص داخلی چند كشور عرب مانند مصر، موریتانی، سودان، مراكش و یمن، هر ساله از امریکا كمك دریافت كرده است. بنابراین، دلیل اصلی برای جهت گیری سیاست امریکا نسبت به اسراییل نقشی است كه این كشور برای امریکا ایفا می كند و این مساله باعث شد تا طی جنگ خلیج فارس و پس از آن كمك امریکا به اسراییل 650 میلیون دلار بیشتر شود.
امریکا كه با شیوه ارعاب و تطمیع در منطقه حضور دارد، به دنبال مقاصد سیاسی ـ اقتصادی و فرهنگی زیر است:
1. تسلط بر منابع. 2. تشكیل و تشویق دولتهای وابسته. 3. استفاده ابزاری از دولتهای وابسته. 4. طرح صلح خاورمیانه و حمایت از برتری اسراییل و تثبیت آن و همچنین تهدید كشورهای منطقه از طریق حضور اسراییل. 5. طرح اختلاف بین مسلمانها. 6. حمایت از گروه طالبان. 7. تزریق فرهنگ غربی. همچنین، در بیانات دیگری، ایشان مشكل اساسی برخی از دولتهای منطقه را عدم تكیه بر جهاد اسلامی، ضعف ایمان و اراده، بی اعتمادی به ملتهای مسلمان، ترس از امریکا و اسراییل و داشتن وابستگی سیاسی و اقتصادی دانسته اند، و وحشت ازاتحاد اسلامی، سهل انگاری دولتهای منطقه و ضعف و غفلت مسلمان ها را علت فعالیتهای امریکا و اسراییل در منطقه خاورمیانه میدانند.
این تار نگار باز تاب دهنده ی اهداف و اندیشه های بخش جوان های کنگره ی ملی می باشد. جوان های کنگره ی ملی باور دارند که نیرو های شرارت پیشه و اشغال گر خارجی نمی توانند ما را تحت اشغال خود نگهدارند، ما فکر می کنیم که بدون حل عادلانه ی مساله ملی در کشور صلح، رفاه و مشارکت ملی بوجود نخواهد آمد.