سید محسن حسینی*

نگاهی به ماهیت راهبرد‌های امریکا در خاورمیانه

خاورمیانه به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی و ژئو استراتژیکی و وجود ذخایر فسیلی و نیاز کشورهای صنعتی به آن، همواره مورد توجه قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا بوده است. قدرتهای بزرگ به منظور نیل به اهداف و تامین منا فع ملی خود تا کنون راهبرد های متعددی دراین منطقه را به اجرا گذارده اند، نظم نوین جهانی که پس از جنگ سرد و توسط رئیس جمهور وقت ایالات متحده بوش پدر مطرح شد درواقع به دنبال تئوریزه کردن  سلطه ابر قدرت بر جهان بود. ایالات متحده با این راهبرد به دنبال آن بود که خلا نا شی از فرو پاشی شوروی را پر نموده و در ادامه سلطه بلامنازع خود را در سپهر آنارشیک سیاست بین المللی تثبیت نماید. خاور میانه ازجمله منا طقی است که همواره مورد توجه ایالات متحده بوده و برای آن کشور اهمیت حیاتی داشته و ایالات متحده برای حفظ سلطه خود بر اقتصاد و سیا ست بین المللی تسلط بر این منطقه را بطور مداوم در دستور کار خود قرار داده است،حضور وسیع نظامی آمریکا درخاورمیانه و تشکیل نیروی های واکنش سریع در این منطقه مبین این نگاه است. تا آغاز قرن بیستم تحولات شگرفی در نظام بین‌الملل به‌وجود نیامده بود، اما دو جنگ جهانی هر کدام به‌گونه‌ای مناسبات جهانی را متحول ساختند. ظهور کمونیسم و بروز جنگ سرد به ‌تنهایی چهار دهه از تاریخ جهان را به‌دنبال قواعد خود کشاند تا اینکه سرانجام با فروپاشی بلوک شرق زمینه برای تشکیل نظام تک‌قطبی بین‌المللی با محوریت امریکا فراهم شد. اما عوامل زیادی باعث شدند که در راهبرد جهانی و منطقه‌ای امریکا تغییرات جدی به‌وجود آید. بااین‌همه، بیشتر از عوامل، باید بهانه‌های این تغییرات را مورد توجه قرار داد. مهمترین آنها رویداد یازدهم سپتامبر و مبارزه با تروریسم بودکه نظم نوین جهانی امریکا را با تغییرات ماهوی مواجه ساخت. از جمله این تغییرات مهم در سیاست های خاورمیانه‌ای امریکا، می‌توان تحول از راهبرد نقشه راه به راهبرد خاورمیانه بزرگ را ذکر کرد. این‌که هدف اصلی امریکا از این راهبرد چیست و چگونه و تا چه حد به آن دست خواهد یافت، امروز به بغرنج‌ترین موضوع در مطالعات بین‌المللی تبدیل شده است.[1]


اگر مربع‌مستطیل مفروضی را روی منطقه خاورمیانه طوری قرار دهیم که مرکز آن در ایران و خلیج‌فارس قرار گیرد، دو ضلع ‌شمالی آن آسیای مرکزی و قفقاز و دو ضلع جنوبی آن به ترتیب سودان و عربستان و شمال آفریقا (مصر) را دربرخواهد گرفت. این منطقه، به‌طورمفروض خاورمیانه بزرگ مورد نظر امریکا را شکل می‌دهد و منطقه‌ای است که هشتادوپنج‌درصد جمعیت مسلمانان جهان، بیش از شصت‌وپنج‌درصد منابع نفت و گاز دنیا به‌غیر از منابع زمینی دیگر را در بر می‌گیرد. از نفت و گاز مهمتر شاید تنوع و تعدد قومی ــ مذهبی، اختلافات مرزی برجای‌مانده از عصر استعمار و دولت هایی با اشکال حکومتی متفاوت، باشند که منطقه خاورمیانه را به یکی از مهمترین کانون های بحران‌انگیز جهان تبدیل کرده‌ است. ازسوی‌دیگر استقرار رژیم صهیونیستی در قلب خاورمیانه و با حمایت قدرت های بزرگ به‌ویژه ایالات‌متحده امریکا، به امواج بحرانی این منطقه دامن زد؛ چنانکه می‌توان گفت هم‌اکنون واشنگتن سرنوشت منافع ملی خود را در منطقه با منافع ملی اسرائیل گره زده است.حضور سلطه‌گرایانه بریتانیا و فرانسه طی یک قرن تا پایان جنگ جهانی دوم و صدور اعلامیه بالفور دایر بر اعطای سرزمین به دولت ملی یهود و حضور میلیتاریستی امریکا بعد از جنگ جهانی دوم در منطقه و  برنامه ریزی برای کودتا و انقلاب های پی‌درپی به منظور به‌کرسی‌نشاندن مهره‌های خود در مقابل سرکوب اراده ملت ها همراه با رفتار حقارت‌آمیز، باعث شده‌اند ملت های منطقه نسبت به غرب نگاهی کینه‌توزانه از خود بروز دهند. در دوران جنگ سرد به دلیل نفوذ شوروی، حضور امریکا در خاورمیانه محدود و نسبی بود، اما امروز در شرایط سلطه نظام تک‌قطبی و به‌ویژه پس از حادثه یازدهم سپتامبر 2001، دولت امریکا با اتخاذ یک سیاست یکجانبه‌گرایانه و به پشتوانه بهانه به دست آمده از حادثه مذکور، خود را مجاز می‌داند در تمام ابعاد زندگی مردم منطقه دخالت داشته باشد. دولت امریکا با بهره‌گیری از شبکه‌های تبلیغاتی خود که غالبا در دست سرمایه داران صهیونیستی است، افکار عمومی مجامع غربی را به سوی ضدیت با مسلمانان هدایت می‌کند[2].

 

اهداف آمریکا درخاورمیانه با توجه به الگوی های تبیینی وی در منطقه پیرامون اینکه ایالات متحده آمریکا از حضور خود در خاورمیانه چه اهدافی را دنبال می کند باید به ابعاد گوناگون منافع این دولت در این منطقه استراتژیک اشاره داشت که عبارتند از:


1 – اهداف اقتصادی :

-         تسلط به نفت جهان

-           تقا بل دلار و یورو 

-          از پای در آوردن کشورهای نفت خیز مسلمان

-          تسلط برسایر منابع موجود در منطقه
2 – اهداف سیاسی : 
       -  تسلط سیا سی بر خاورمیانه
       -  تهدید و هشدار به گروه های سیا سی
        -  تذکر به نوکر هایش
        -  جا انداختن پروسه نظام  تک قطبی جهان
        -  تامین امنیت اسرائیل
        -  کاهش قدرت راهبردی ترکیه در منطقه
        -  تحکیم منابع اقتصادی اسرائیل
        -  کاهش نفوذ روسیه در کشورهای آسیای میانه وقفقاز
        -  نزدیکی به مرزهای کشورهای آفریقایی وشبه جزیره
         -  عدم تکرار انقلاب ایران در کشورهای منطقه
         - کا هش نفوذ واعتبار سازمان ملل
3 – اهداف وانگیزه های نظامی :
           -  ایجاد پایگا ه های نظامی
           -  ایجاد ارتش نوین در کشورهای منطقه به سبک غربی مثل عراق وافغانستان
            -  سپر قرار دادن نیروهای پاسدار صلح درکشورهای عراق وافغانستان و سایر کشور های خاور میانه جهت تأمین       
            -  توسعه فعالیت های جاسوسی
            -  تهدید حرکت های مردمی در آسیا و آفریقا
  4-اهداف فرهنگی واجتماعی:
         -  تهی کردن مردم منطقه از فرهنگ وتمدن هزار ساله خود
         -  ترمیم چهره آمریکا در نزد جوانان مسلمان به ویژه در خاورمیانه
         -  جایگزینی حس مذهبی  با نژاد پرستی و رفاه طلبی و مصرف گرایی  [3]   

نفت اصلی ترین دلیل حضور  آمریکا در خاورمیانه

آمار و ارقام نفتی جهان بیانگر این واقعیت است که قریب به شصت پنچ درصد از نفت جهان در خاورمیانه قرار دارد و پیش بینی می شود که به رغم برخی اکتشاف های غنی نفتی در جهان(مانند دریای خزر) تا سال های متمادی هیچ منطقه دیگری نمی تواند جایگزین خاور میانه به ویژه خلیج فارس شود. نفت منطقه مهمترین عنصر حرکت صنایع مدرن غرب و آمریکاست و دنیای غرب به کمک همین ماده حیاتی توانسته است  به این سطح از رشد و رفاه نایل آید.
گروه های تحقیقاتی ویژه انرژی در نهاهای تحقیقاتی آمریکا همواره وابستگی به نفت وارداتی را با امنیت ملی آمریکا مرتبط دانسته و خواستار محد ودیت واردات نفت شده اند. آنها معتقدند که واردات نفتی آمریکا مستلزم خطرهای بالقوه ای مانند جنگ طولانی،‌ تهدیدهای تروریستی علیه نفتکش ها در دریاها وآبراه ها،‌ انقلاب های محلی،‌به قدرت رسیدن حکومت های تندر و افراطی درکشورهای نفتی،‌متحد شدن کشورهای تولید کننده نفت در یک کارتل قدرتمند نفتی و تحریم نفتی علیه برخی یا تمام مصرف کنندگان نفتی غرب است ، همچنین این احتمال وجود دارد که کشورهای نفتی ممکن است صنایع نفتی خود را به طور واقعی ملی کنند. آمریکایی ها معتقدند که تهدیدات زیر می تواند مانع ادامه جریان نفت به غرب و آمریکا شود:

1-    -تهدیدهای ناشی از تجاوز خارجی مانند حمله مستقیم کشور های منطقه به کشورهای تولید کننده نفت،‌میدان های نفتی و خطوط انتقال نفت.

2-    تهدیدهای ناشی از بی ثباتی سیاسی و همچنین ناآرمی هایی که همراه با برخوردهای محلی است و در نهایت می تواند به جنگ منجر شود.

3-    تهدیدهای ناشی از اقداماتی نظیر تحریم نفتی که با هدف  اعمال فشار جهت تغییر  در سیاست  خارجی صورت می گیرد،‌مانند تحریم نفتی اعراب

4-    مبارزه اوپک برای دخالت بیشتر در فرایند تولید نفت و اتخاذ تصمیمات مربوط به داد و ستد از یک سو و کاهش تولید به منظور افزایش قیمت ها و به تبع آن افزایش در آمدهای نفتی از سوی دیگر.

چنانچه پیشتر نیز اشاره شد،‌نفت خاورمیانه ارتباط مستقیمی با هژمونی آمریکا دارد. این کشور برای گسترش نفوذ سیاسی خود در جهان صنعتی و در گروه هفت نیازمند آن است که همچنان کنترل راه های انتقال  نفت و تامین امنیت  آن را بر عهده داشته باشد. کشورهای نفتی دلارهای حاصل  از صادرات نفت را صرف وارد کردن کالاهای مصرفی از آمریکا و کشورهای اروپایی می کنند. بنا بر این منابع انرژی و به ویژه نفت در افول یا صعود هژمونی ایالات متحده نقش اساسی دارند، بدان معنا که هر میزان کنترل خاورمیانه و به طور ویژه منطقه خلیج فارس بیشتر در دستان آمریکا و هم پیمانانش باشد هژمونی رژیم سرمایه داری به سردمداری آیالات متحده بیش از پیش تثبیت خواهد شد.

پی نوشتها:


*کارشناس ارشد علوم اقتصادی
1- اسدیان امیر،سیاست امنیتی آمریکا در خاورمیانه( خلیج فارس)،انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی ،چاپ اول 1381
2- موحدیان عطار  رسول،چشم انداز خاورمیانه بزرگ، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه،چاپ اول زمستان 1386
3- مومنی میر قاسم، کتاب خاور میانه، ابرار معاصر ایران، 1384